top of page
فرید یاسینی

جوهر و تثلیث



درخصوص معنای جوهر(۱)، ابن سینا مثلا گفته است که موجودٌ لذاته(۲) می باشد؛ این یعنی چیزی که در موضوع نباشد(۳)؛ مثلا صفت خندیدن در جسم ظاهر می شود، یعنی جسم موضوعی است که خندیدن برای موجود بودن نیازمند آن است، پس خندیدن جوهر نیست؛ اما خود جسم، برای اینکه ظهور پیدا کند نیازمند به موضوع دیگری نیست چنانکه خندیدن نیازمند است؛ پس جسم، جوهراست. در معنای جوهر، قائم به ذات بودن نیز گفته اند(۴) . حالا یک حرف در اینجا هست و آن اینکه خدا قائم به ذات(۵) است، یعنی در ذات نیازمند به چیزی بیرون از خود نیست، این تعبیر نزد اسپینوزا "علت خود"(۶) دانسته شده است. پس از این نظر که جوهر قائم به ذات است و خدا نیز قائم به ذات است، پس جوهر را می توان به خدا نسبت داد(۷).

حالا سئوال این است که اگر جوهر، موجودٌ لذاته است آیا تثلیث ىر آن اختلال به وجود نمی آورد؟ این اختلال از این بابت است که این موجودٌ لذاته بودن باید علی الاطلاق باشد یعنی جوهر بایسته است که به طور کاملا مطلق، قائم به ذات خود باشد و وابسته به دیگری نباشد؛ پس آیا این مفهوم سه گانگی در تثلیث، مغاير كاملا مطلق بودن نیست؟ از آن جهت که هر شخص تثلیث، وابسته به شخص دیگر است و وجودش منفکّ از آن دیگر متصور نیست.

پاسخ این است که خیر، اختلالی به وجود نمی آید؛ زیرا هر سه شخص تثلیث، ارجاع شان به ذات است و اینها در ذات هستند و چیزی که در ذات باشد اطلاق وابستگی، بدان معنا که قائم به ذات بودن را مختل کند، برای آن مصداق ندارد، زیرا ارجاع و بازگشت هر سه به یک ذات واحد است. این مثل همان است که بپرسیم آیا صفات خدا از این نظر که متعدد هستند، اختلال در کاملا مطلقْ بودنِ قائم به ذاتی خدا به وجود نمی آورند؟ البته که اختلال به وجود نمی آورند زیرا بازگشت و ارجاع آن تعددِ در صفات نیز به ذات واحد است.



---------------------------------

پی نوشت:


۱- Substance

۲- رسالة الحدود؛ ابن سینا، بند ۴۱.

۳- الشفاء؛ ابن سینا، فن السادس من الطبیعیات، مقالة الاولی، فصل الاول، ص 13.

۴- رسالة الحدود؛ همان.

۵- Self-existent، برای دیدن اینکه خدا قائم به ذات است از بین معاصرین مثلا ر.ک لوئیس برکوف، الهیات سیستماتیک، بخش اول، فصل ششم، قسمت الف. از متقدمین، ابن سینا از این قائم به ذات بودن از جمله این طور یاد می کند که... بی سببیِ هستیِ وی به خودْ واجب بود...؛ دانشنامۀ علائی، بخش دوم، علم الهی، قسمتِ "نبودن پیوند ذاتیْ واجب الوجود را "

۶- The Ethics, Definitions, Self-caused ,p.1

۷- Thomas Aquinas on Being and Essence,Chapter1؛ در اینجا آکویناس خدا را جوهر نخست بسیط دانسته است:The first simple substance

56 views0 comments

Recent Posts

See All
bottom of page