آیا می توان مسیح را پدر نامید؟
۶ تعجب می کنم که بدین زودی از آن کس که شما را به فیض مسیح خوانده است، برمی گردید بهسوی انجیلی دیگر،۷ که (انجیل) دیگر نیست. لکن بعضی هستند که شما را مضطرب می سازند و می خواهند انجیل مسیح را تبدیل نمایند. ۸ بلکه هرگاه ما هم یا فرشتهای از آسمان، انجیلی غیر از آنکه ما به آن بشارت دادیم به شما رساند، اناتیما باد. ۹ چنانکه پیش گفتیم، الان هم باز می گویم: اگر کسی انجیلی غیر از آنکه پذیرفتید بیاورد، اناتیما باد.» (غلاطیان ۱: ۶ – ۹، ترجمه قدیم(.
مقدمه
آنچه در این مقاله مطمح نظر نویسندۀ این سطور بوده است ناظر به تمایز اقانیم ثلاثه در مبحث تثلیث است، چنانکه در این روزها گوییا این آموزۀ سترگ مسیحی با پاره ای واژه ھا و عبارت ھا و جمله ھا به کار می رود، که نه تنھا مفيد مقصود نيستند که مخلّند و گاه، بازگشتی به بیراهههای بدعتهای محکوم شده توسط کلیسا هستند. فهم این معنا بدان سبب اهمیتی فوق العاده مییابد که معمولا نویسندگان و گویندگان این موارد گاهی در شمار صاحبان قدرت و رسانه قرار دارند.
سلوک کلیسای راست دین:
تاریخ، ظاهرا لابد از تکرارهاست؛ از این نظر تاریخ اندیشه مسیحی نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ لذا هر از چندی بدعت هایی که کلیسای اولیه بر ضد آن اقامه دعوی کرده است دگرباره سر از مغاک تاریخ بیرون می آورند تا به شَکلی دیگر خود را بر کلیسا بنمایانند. بدین نمط کلیسای معاصر نیز چون اسلاف خویش پیوسته بر خود فرض و واجب دانسته است که مسیحیت راست دین را از هر اندیشه مخل و ناصواب پالایش کرده، ایمان راستین را محفوظ داشته، به امانت به نسل های آتی بسپارد.
کلیسای مسیحی راست دین از دورۀ آبای کلیسا تا به امروز بر تمایز پدر و پسر و روحالقدس پا فشرده است و هر کوششی برای یکی دانستن اقانیم ثلاثه حتی در آیین های نیایشی، و سرودهای پرستشی را محکوم کرده است.
از این دریچه است که موضوع این مقاله (آیا می توان مسیح را پدر نامید؟) اهمیت دو چندان می یابد زیرا که هر کوششی برای یکی دانستن پدر و پسر و روح القدس ما را به ورطۀ بدعت مونارشیانیسم (1) می کشاند؛ بدعتی که در قرون دوم و سوم مسیحی به چالشی عمده برای مسیحیت راست دین تبدیل شده،(2) ایمان کلیسای اولیه را با خطری درونی مواجه ساخت. پیروان این نظریه، معتقد بدان بودند که خدا واحد است، بدان معنا که پدر همان پسر است و روح القدس همان پدر و قس علی هذا،(3) ایشان تمایز بین اقانیم ثلاثه را غیر حقیقی می پنداشتند به قسمی که به عنوان مثال شما می توانید در عین حال هم فرزند پدر خویش باشید و هم می توانید برای فرزندان خود پدر بوده، در عین حال خوانندۀ این سطور باشید. آبای کلیسا همچون ترتولیان بر این بدعت شوریده اند و این بدعت را محکوم کرده اند. (۴)
پرسش اساسی
آیا اشعیا 6:9 «زیرا که برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد. » مورد نقضی بر تمایز اقانیم ثلاثه از یکدیگر نمی باشد و آیا بر طبق این آیه، می توان عیسی را پدر نامید ؟
پاسخ، خیر است اما تفصیل آن:
باید خاطر نشان کرد کلمۀ پدر در کتاب مقدس אָב اَب در حدود 1191 بار به کار رفته است که شش بار آن به صورت آرامی آمده است؛ اصطلاح پدر"אָב اب" در عهد عتیق به معانی متنوعی به کار رفته است که این معانی با توجه به سیاق متن معنای خود را می یابد: گاهی اشاره به پدر و یا پدر بزرگ دارد؛ گاهی برای احترام گذاشتن به حاکم یا نبی یا کاهن، به ایشان اشاره دارد؛ گاه نیز به بنیانگذار یک گروه یا صنف اشاره می کند، برای مثال پیدایش 4: 21 " و نام برادرش یوبال بود. وی پدر همۀ نوازندگان بربط و نی بود." که او را به عنوان نخستین موسیقی دان، مبدع می شمارد. گاهی به خداوند اشاره دارد (هشت بار در عهد عتیق) که صفت پدری او را در قبال اسرائیل بیان می کند؛ گاه به مقام خداوند به عنوان آفریننده و سر منشاء اشاره می کند (اشعیا63: 3) ( لازم به ذکر است که در عهد عتیق اصطلاح پدر نسبت به خدا جزو اسامی رسمی و معمول یا استاندارد خداوند نبوده است(۵)
متن اشعیا ۹: ۶ عبارت "اسم او ... خوانده خواهد شد " וַיִּקְרָ֨א שְׁמֹ֜ו way-yiq-rā šə-mōw اشعیا در سیاق متن، بدان معنا نباید فهمیده شود که مثلا اسم رسمی خدا "عجیب" یا "مشیر" یا ... می باشد، بلکه هر یک از این اسامی توصیفی اند از ویژگی و جوهره ای که در مفهوم آن اسم موجود است (۶). نیز اصطلاح "پدر سرمدی" (אֲבִיעַ֖ד اَبی اد) از اصطلاحات به کار رفته شده در زبانهای سامی است تا بیان کنندۀ مالک بودن، صاحب بودن و برخوردار بودن باشد؛ برای مثال دوم سموئیل 23: 31 نام «עַלְבוֹן֙ ‘al-ḇō-wn» به معنای پدر (صاحب) قدرت است؛ چنانکه در خروج 6: 24 نیز با شخصی به نام اَبیاساف «אֲבִיאָסָף ă-ḇî-’ā-sāp̄» به معنای پدر اجتماع روبرو هستیم، چنانکه در زبان عربی هم ما نامهای ابوالمجد یا ابوالحکیم نیز روبرو هستیم. اصطلاح پدر سرمدی با آنچه بیان شد در سیاق فرهنگ آرامی و زبان عبری اشاره به بنیانگذار، صاحب، مالک ابدیت دارد. (۷( این کلمۀ (پدر سرمدی در اشعیا 6:9) به صورت یک کلمه " אֲבִיעַ֖ד اَبی اد" آمده است که از ترکیب کلمات"אָב اب + עַד اد" می باشد که بیان کنندۀ این است که مسیح، مالک و صاحب سرمدی است و او ابدی و جاودان است. همچنین باید به خاطر داشت راز خداوند یا راز سه گانۀ اقدس در عهد عتیق مخفی است،
چنانکه در افسسیان ۳: ۹ و ۱۰ در مورد رازی سخن می گوید که اکنون بر کلیسا آشکار شده است.
باید خاطر نشان کرد که در هیچ یک از تفسیرهای معتبر مسیحی و تفاسیر پدران کلیسا بر متن اشعیا هرگز به چنین تفسیری بر متن بر نمی خوریم که مجوز خطاب پسر به عنوان پدر به ما داده شده باشد. به عنوان نمونه به تفاسیر زیر رجوع کنید:
- Isaiah 1-33: Revised (Word Biblical Commentary) Volume 24, Thomas Nelson; Revised edition (November 18, 2004), by John D. W. Watts, Page 134 – 136.
- The Book of Isaiah, Chapters 1–39 (New International Commentary on the Old Testament), Wm. B. Eerdmans Publishing Co. (1986), by John N. Oswalt, Page 247 and 248.
- Isaiah (2000): A Commentary (Old Testament Library), Westminster John Knox Press; 1st edition (2001), page 78-81.
- Isaiah 1-39 (The Anchor Yale Bible Commentaries) Volume 19, Yale University Press (2000), page 246-250.
- The New Interpreter's Bible: Isaiah - Ezekiel (Volume 6), Abingdon Press (2001), by Leander E. Keck, Various, page 121 – 124.
- The Interpreter's Bible, Volume V, Abingdon Press (1956) by George A.
Buttrick (Editor), 233-234.
به جهت خلاصۀ تفاسیر پدران اولیه ر.ک
- Isaiah: Interpreted by Early Christian Medieval Commentators (The Church's Bible), Wm. B. Eerdmans Publishing Co (2007), by Robert L. Wilken, page 127-130.
کلیسای راست دین، پیوسته از به کار بردن نام پدر برای پسر اجتناب کرده است و در مقابل هر نوع تفسیر ولو خوش قلبانه در کاربست این اصطلاح ایستاده است؛ حال برماست که بر ایمان پدران راست دین خود صحه گذاشته از کاربرد و تفسیری که ره بر خطا خواهد برد اجتناب کنیم.
تکمله
الف:
کلیسا پیوسته بر تمایز بین اقانیم تاکید کرده است. در ذیل، این تمایز به وسیلۀ براهین منطقی بیان می شود.
تمایز پدر و پسرو روح القدس
- خدای حقیقی واحد است.
- پدر، حقیقت مطلق است.
- پسر، حقیقت مطلق است.
- روح القدس حقیقت مطلق است.
- پس، پدر و پسر و روح القدس هر سه حقیقت مطلق و واحد هستند.
به عبارتی دیگر: اگر پدر حقیقت مطلق است، پس پسر هم حقیقت مطلق است، روح القدس نیز حقیقت مطلق است.
ب:
همچنین از باب مولود بودن کلمه از خدا توجه شود:
- خدا ازلی است
- کلمۀ خدا از ازل از پدر مولود شد.
- والد (پدر) و مولود (پسر) در رابطه اند.
- والد (پدر) از مولود (کلمه پسر) بنابر رابطه متمایزند.
ج:
کلیسا از ابتدا بر این حقیقت پای فشرده است:
- پدر، خداست؛
- پسر، خداست؛
- روح القدس خداست.
- خدا پدر است؛
- خدا پسر است؛
- خدا روح القدس است.
- پدر پسر نیست؛
- پدر روح القدس نیست.
- پسر پدر نیست؛
- پسر روح القدس نیست.
- روح القدس پدر نیست؛
- روح القدس پسر نیست.
برای اطلاعات بیشتر ر.ک
-The Logic of the Trinity: Augustine to Ockham, Fordham University Press (2011), by by Paul Thom.
پی نوشت:
۱- مونارشیانیسم (Monarchianism) به دو قسم تقسیم می شود: مونارشیانیسم پویا و مونارشیانیسم حالت گرا. ر.ک
The Triunity of God, Lulu (2012), by Russell Sharrock , page 42.
همچنین ر.ک
Cruelty of Heresy, by C FitzSimons Allison,Ballantine Books Inc (1994).
همچنین ر.ک
Britannica Encyclopedia of World Religions by Wendy Doniger (Editor), (March 1, 2006), page 746.
2- A Definitive Look at Oneness Theology: Defending the Tri-Unity of God: Defending the Tri-Unity of God,University Press of America (2004), by Edward L. Dalcour, Page 136 - 137.
3- A Concise History of Christian Thought: Completely Revised and Expanded Edition, Bloomsbury 3PL; Rev Ed edition (2006), by Tony Lane, page 17
4- Britannica Encyclopedia of World Religions by Wendy Doniger (Editor), (March 1, 2006), (the tract Adversus Praxean (c. 213)), page 746.
5- A Definitive Look at Oneness Theology: Defending the Tri-Unity of God: Defending the Tri-Unity of God, University Press of America (2004), by Edward L. Dalcour, Page 22.
6- The Book of Isaiah vol 1, William B Eerdmans Publishing Co (1996), by Edward J. Young, Page 331.
7- New International Encyclopedia of Bible Words, Zondervan Publishing House (1999), by Lawrence O. Richards, Page 266.